دلارام معصومیان

متولد ۱۳۹۲

دلارام معصومیان

متولد ۱۳۹۲

وبلاگ شخصی دلارام معصومیان

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ب.ظ

آقا پلیسه!

توی جاده پلیس دستور ایست داد و پدرت ایستاد در حالیکه همه مان به جز تو کمربند ها را بسته بودیم. آقای پلیس که جوان بیست و چند ساله ای بود مدارک را چک کرد و پدرت بعد از کمی خوش و بش گفت:‌دختر گل ما کمربندشو نمیبنده آقای پلیس مهربون! میشه شما بهش بگید؟

آقا پلیسه هم زااااااررت گفت عموجان اگه کمربندتو نبندی باباتو جریمه میکنم! و این جمله را سه بار با انگشت اشاره ای که به نشانه تهدید بالا آورده بود تکرار کرد!

اما تو...

هنوز نمیدانستی جریمه چیست!؟!!

نگاهت که کردم دیدم لب ورچیدی و گفتی بااااااااباااااام...و زدی زیر گریه!

پیشت نشستیم با پدرت و توضیح دادیم که جریمه چیست ولی گریه ات بند آمدنی نبود که نبود!

پلیس بیچاره که اتگار تابحال سروکارش با بچه ها نیفتاده بود دست و پایش را گم کرد و سعی کرد از دلت دربیاورد ولی فایده ای نداشت! تو هنوز گریه می کردی!

القصه...بعد از حدود ۱۵ دقیقه آرام شدی و پدرت هم کمربندت را بسته بود.

تا این لحظه که کمتر از ۲۴ ساعت از ماجرا می گذرد، ۴ بار از من پرسیده ای که آقا پلیسه چی گفت؟ میخواست بابامو چیکار کنه؟! و من باز هم توضیح دادم که جریمه های آقا پلیسه چیز بدی نیست! تاکید می کنم هربار که آقا پلیسه مهربون! و تو این بار آخری گفتی : این آقا پلیسه خیلی مهربون نبود !

امیدواریم که سر این ماجرا از پلیس ها بدت نیاید!

کلی با پدرت دلمان برای لب ورچیدنت سوخت...



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی